-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 شهریورماه سال 1390 19:00
سلام نتایج کنکور هم اومد ساعت پنج داداشی کارنامه ام رو نگاه کرد من خودم ندیدم فقط رتبه ام رو پرسیدم 3000 شدم تا سه شنبه دفترچه دوم هم میاد نمیدونم چکار کنم برم یا نه یک ترمه دیگه دارم فقط باید بهمن رو انتخاب کنم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 مردادماه سال 1390 20:03
سلامم اینقدر این روزا بهم خوش میگذره از شنبه کاراموزی شروع شده هر روز میرم اینقدر مطالب جدید واسه یاد گرفتن هست که وقتی ساعت اداری تموم میشه دوست ندارم برگردم خونه دو روز هم بیشتر از ساعت اداری موندم امروز هم خودم یکی از کابل های شبکه که مشکل داشت پیدا کردم بعد هم مشکلش رو حل کردم حسابی خوش گذشت پنجشنبه هم که تعطیله...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 مردادماه سال 1390 21:30
سلاممم کنکور هم تموم شد و من برگشتم از دیروز که از جلسه امتحان برگشتم سیستم رو فقط 7 ساعت گذاشتم خاموش باشه فقط امروز رو بیکار بودم از شنبه باید برم کاراموزی تا 24 شهریور از 7:30 تا 12:30 اینم از تعطیلات امسال راستی عینک بهم میاد دیگه اتفاقه خاصی نیفتاده این چند روز فقط روز کنکور از 4 صبح خانواده بیدار بودن از دسته من...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 23 خردادماه سال 1390 09:25
سلام امروز اصلا حواسم به درس نیست دیروز امتحان ساختمان داده داشتیم دو روزی که وقت داشتیم یکی از دوستام واسم چندتا نمونه سوال فرستاد تا حل کنم واسش به من هم گفت به کسی نگو این سوالا رو داری من هم ازش اجازه گرفتم واسه اون یکی دوستم فرستادم البته بدونه جواب بهش گفتم این سوالا رو بخون اونم گفت من هنوز جزوه رو کامل نخوندم...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 خردادماه سال 1390 13:32
سلاممممم می اپیم !!!!!!! همین دیگه گرفتار درس و کنکور و دانشگاه دیگه نیستم تا بعد از کنکور روز 6 مرداد شاد باشید.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 اسفندماه سال 1389 21:03
سلامم 89 هم فردا شب تموم میشه با همه خوبی ها و بدی ها دارم فکر میکنم ساله قبل همین موقعه کجا بودم یادم نمیاد فقط اینکه ترمه یک بودم الان ترمه سه سال 89 این موقعه خوشحال از اینکه دانشجو شدم حالا تو فکره کنکور !!!!! میشه ساله دیگه همین موقعه ترم یک کارشناسی باشم واسه عید هم برنامه ای جز درس خوندن ندارم روز جمعه که داشتم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 اسفندماه سال 1389 21:19
سلام خوبید خوش میگذره بعد از چند روز اومدمممم این روزا اصلا حسه نوشتن نبود دفترچه کنکور گرفتم ثبت نام کردم مرداد هم امتحانش هست دو روز میخونم سه روز نمیخونم از امروز هم تعطیلاتمون شروع شد برنامه ریزی کردم بخونم امروزم که نتونستم زیاد بخونم از فردا صبح زود شروع میکنم . دیگهههههههههههههههههههههه نمیدونمممممممم روزگارا:...
-
یک ترم گذشت
پنجشنبه 28 بهمنماه سال 1389 18:50
سلام خوبید؟ ترم دو هم تموم شد با همه خوشی ها و تلخی هاش معدلم هم 17.89 شد گرچه از ترم قبل کمتر شدم ولی باز هم راضی ام میدونم کم خوندم حالا ترم سه هم یک هفته هست که شروع شده امیدوارم این ترم هم به خوبی بگذره من بیشتر بخونم مرداد هم امتحان کارشناسی دارم از الان شروع کردم به خوندن موفق باشید.
-
زنده باد مــــجــــرد هــــا !!!! ..
یکشنبه 24 بهمنماه سال 1389 11:54
1. هر مردی باید یک روزی ازدواج کنه، چون شادی تنها چیز زندگی نیست! 2. برای مجردها باید مالیات سنگینی مقرر شود، چون این انصاف نیست که بعضیها شادتر از بقیه زندگی کنند. اسکار وایلد 3. برای پول ازدواج نکنید، میتونید اون رو با بهره کمتری قرض بگیرید. ضرب المثل اسکاتلندی 4. من از تروریستها وحشتی ندارم، من دوساله ازدواج کردم....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 بهمنماه سال 1389 08:30
سلام همه چیز خوب پیش میره من دیگه توی کارای خونه وارد شدم یک کدبانوی حسابی خوش میگذره فقط این چند روز یکم تنبلی کردم درس نخوندم که اونم از دیروز برنامه ریزی کردم بعد از اشپزی به درسم میرسم کلا خوبه زندگیم دیگه از یکنواختی ( نشستن پشته سیستم و رفتن به دانشگاه و درس خوندن ) خارج شده . کاش زودتر این کار رو شروع کرده بودم...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 بهمنماه سال 1389 18:04
سلام امروز مامانم رفت بیمارستان 1 عمل کوچولو داشت من موندم خونه که غذا بپزم مواظبه بقیه باشم از صبح ساعت 6 داداشی بیدارم کرد بشین تا انتخاب واحدم شروع شد واسم انجام بده من هم تا ساعته 8 نشستم بعد سایت اصلی رو دیدم تا نوشته روز سه شنبه انتخاب واحده بعد دیگه رفتم آشپزخونه واسه غذا پختن خیلی سخت بود میخواستم ادویه جات رو...
-
مردم چه می گویند !!!! ...
چهارشنبه 13 بهمنماه سال 1389 20:25
می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟ می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت: مردم چه می گویند؟ به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی گفتم:...
-
هارد فرمت شد
چهارشنبه 13 بهمنماه سال 1389 12:55
سلام با سیستم خودم اومدم هارد فرمت شد حالا باید از اول شروع کنم. همیشه دوست داشتم یه روز هاردم رو فرمت کنم از بس بهم ریخته بود اینم موقعیتش پیش اومد . حالا دیگه همه چی ارومه ....
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 11 بهمنماه سال 1389 13:50
سلام هنوز سیستم درست نشدههههههه هارد هم عوض کرد باز مشکل داشت حالا دو روزه دیگه باید ژیشش باشه تا همه قطعاتش رو چک کنه الان دوستم بهم خبر داد که نمره فیزیکم ۱۶.۷۵ شده خیلی کمه من فکر میکردم اینو ۲۰ میشم. هنوز روی سایت نزدن از دانشگاه پرسیده این روزا حالم خوب نیست از دوریه سیستم الان هم که این خبر رو بهم داد دارم دق...
-
آوارگی
جمعه 8 بهمنماه سال 1389 14:24
سلام ۵ روزه سیستم ندارم. از دوشنبه عصر که ویندوز رو پاک کردم دیگه نتونستم نصب کنم دیگه داداشی هم هر کاری کرد نشد روز بعد هم امتحان داشتیم دیگه گذاشتمش تا روز چهارشنبه که دیگه امتحاناتم تموم شد باز هم تلاش های خودم و داداشی بی ثمر بود. دیگه داداشی گفت فردا ببرش خدمات کامپیوتری تا درست کنن برات گفت خودت دیگه بزرگ شدی من...
-
خسته ام
شنبه 2 بهمنماه سال 1389 17:42
سلام خیلی خسته ام دوتای دیگه امتحان دارم تموم بشه این چند روز هیچ کاری نتونستم انجام بدم فقط درس خوندم راستی پروژه مبانی مهندسی که از اول مهر شروع کردم بالاخره تموم شد یک کپی هم زدیم واسه داداشی تا تحویل استادشون بدهد زحمت کشیدند دوتا پیشنهاد واسه قسمت پیشنهاد گفتن ( حالا اگه نمی گفت هم، می تونست ببره ) فقط منتظرم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 24 دیماه سال 1389 00:47
سلامممم امروز اولین امتحانم دادم خیلی خوب بود آسون بود ولی من یه سوتی دادم وقتی داشتم بالای برگه نام شماره دانشجویی مینوشتم کنارش یک قسمت نوشته بود امضا من هم امضا زدم بعد که برگه ام رو دادم به مراقب یک نگاهی به برگه انداخت من اون موقع متوجه شدم که اینجا باید استاد امضا بزنه نه من
-
۱۹ سالگی
یکشنبه 19 دیماه سال 1389 00:42
سلامممم امروز تولدم بود ۱۹ ساله شدم شب قبل داشتم درس میخوندم دوستم ساعته ۸ بود اس ام اس داد بهم تبریک گفت بعد هم اون یکی دوستم همینطور کم کم شروع شد بعد هم اومدم نت ادد لیست یاهو پی ام دادن تبریک گفتن ولی توی خونه هیچ کس تبریک نگفت این داداشی هم نشسته بود ژیشم بهش میگفتم دوستام دارن تبریک میگن اینم اصلا به روی مبارک...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 10 دیماه سال 1389 18:08
سلام من اومدم بعد از ۵ روز اینقدر این روزا کلاس جبرانی گذاشتن استادا که که دیگه وقت واسه هیچ کاری نذاشتن واسمون الان هم دیگه فرجه ها شروع شده باید این جزوه ها خوشگل رو که از اوله ترم دست نخورده گذاشته بودم یه نگاهی بهشون بندازم از ۲۳ دی امتحانات شروع میشه باید تا اون موقع حداقل یک دور بخونمشون از همین الان تو فکره...
-
آن خانم کی بود؟؟
شنبه 4 دیماه سال 1389 10:23
از یک استاد سخنور دعوت بعمل آمد که درجمع مدیران ارشد یک سازمان ایراد سخن نماید. محور سخنرانى درخصوص مسائل انگیزشى و چگونگى ارتقاء سطح روحیه کارکنان دورمیزد. استاد شروع به سخن نمود و پس از مدتى که توجه حضار کاملا" به گفته هایش جلب شده بود، چنین گفت: "آرى دوستان، من بهترین سالهاى زندگى را درآغوش زنى گذراندم که...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 آذرماه سال 1389 20:56
سلامم خوبید؟ من که خیلی خسته ام امروز از ساعت ۸ صبح از خونه رفتم بیرون تا ساعت ۵:۳۰ عصر برگشتم خونه صبح ۱ کار اداری داشتم بعد از ۲ روز موفق شدم مسئولش رو ببینم ساعت ۱۰ که رفتم نبود گفتن رفته کلاس داشته ساعته ۱۲ بر میگرده من هم مجبور شدم برم دانشگاه دوباره ساعته ۱۲ برگردم تا نامه ام رو ثبت کنه بعد برم واسه روزنامه آگهی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 آذرماه سال 1389 14:51
سلامم امروز از صبح اینترنت یا قطعه یا سرعت پایینه چکار کنیم با این اینترنت ( میسوزیم و میسازیم چاره ای نداریم ) حالا باز خوبه مثل این عکس نشده هنوز
-
زن و مرد از دیدگاه مردم ایران (طنز)
یکشنبه 21 آذرماه سال 1389 20:00
زن و مرد از دیدگاه مردم ایران (طنز) وقتی یه مرد معتاد میشه : اگه زنش زن بود و به فکر زندگیش بود این بیچاره به این روز نمی افتاد، بدبختی اینا رو به این روز می کشه دیگه!! وقتی یه زن معتاد میشه: ای وای!!! خاک بر سرش ! بیچاره شوهرش دلش به چی خوشه ! چه جوری اینو تحمل میکنه؟؟ وقتی یه دختر یه کم به خودش میرسه : اوه! اوه !...
-
روز دانشجو
سهشنبه 16 آذرماه سال 1389 22:52
سلام رزوم مبارک روز دانشجو رو به دانشجوهای گل تبریک میگم امروز هر کدوم از استادا که میومدن کلاس بچه ها بهشون میگفتن استاد روزمون مبارک!!!! یکی از استادا هم به عنوان هدیه نوشت توی دفترش که نیم نمره به همه اضافه کنه یکی دیگه هم دوتا مثبت گذاشت که بعد نمره اضافه میشه (مثل دورانه مدرسه دنباله نمره ایم ) نمره های امتحان...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 14 آذرماه سال 1389 10:47
سلاممم من الان خیلی اعصبانیم گفتم امروز تعطیلم میشینم درسای عقب افتادم رو میخونم صبح که بیدار شدم اخلاق خوندم تا ساعت 10 دیگه نتونستم خیلی مزخرف بود بعدش هم اومدم اینجا اصلا حواسم به درس نبود دیگه نمی تونم داداشی هم نیست باهاش حرف بزنم گوشیش هم جواب نمیده دلم واسش تنگ شده شب میادش حالا هی بگید ت... پ.ن: این چند دقیقه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 13 آذرماه سال 1389 16:07
سلاممممممم خوبید؟ خوش میگذره؟ من که خوبم بهتر از این نمیشه فردا هم کلاس تشکیل نمیشه چقدر خوش میگذره از روزه جمعه تا حالا چندتا تحقیق داشتم وقت نشد انجام بدم از امروز تا پس فردا که کلاس داریم انجام میدم روزه جمعه بچه خوبی بودم نشستم با داداشی درس خوندیم درس ذخیره و بازیابی که از اوله ترم تا حالا که ۵ تا فصل درس داده من...
-
قانون جذب
سهشنبه 9 آذرماه سال 1389 19:14
درود خوبید؟ بعد از سه روز اومدم. این چند روز گرفتار بودم امروز هم که امتحان زبان انگلیسی داشتم فردا هم امتحان ریاضی داشتیم که پدر استاد فوت کردند و نمیان. امروز دوستم واسه ارائه در مورد قانون جذب صحبت کرد میگفت خودم تجربه کردم. بزرگترین راز زندگی ما قانون جذب است. قانون جذب بیان می کند هر چیزی مشابه خود را جذب می کند....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 آذرماه سال 1389 14:07
درود بعد از سه روز اومدم دیروز که خیلی پیشرفت چشمگیری داشتم از صبح تا بعدازظهر سیستم رو روشن نکردم فقط درس خوندم امروز هم از صبح اینترنت قطع بود تا ۱ ساعت پیش وصل شد خوب بود به درسام رسیدم.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 آذرماه سال 1389 19:39
درود چهار روز تعطیلیم خوش میگذره درس میخونیم بعدش هم امتحاناتمون شروع میشه تصمیم گرفتم کمتر بیام نت ولی از اونجا که ترک عادت موجب... است حالا تا ببینم چی میشه تمرین می کنم پ.ن: هیچ مطلب جالبی به ذهنم نمی رسه ( نه اینکه پست های قبلیم خیلی جالب بوده )
-
طراحی های جالب
دوشنبه 1 آذرماه سال 1389 09:41