شنبه ها

سلام

خوبید؟

چقدر خوبه که شنبه ها کلاس ندارم (کاش ترم بعد همین طور باشه ) شب تا دیر وقت میتونم بشینم پای نت ولی بقیه زود می خوابن

دیروز نتونستم درس بخونم تا شب عذاب وجدان داشتم. کلی تمرین ( واسه دوستام بود) بود داشتم روش فکر می کردم یه چندتایی هم حل کردم  

امروز دیگه صبح زود پاشدم درس خوندم (اخلاق نمیدونم چرا با این مشکل دارم) تا ساعت 10 بعد هم وبگردی این روزا نمیتونم زیاد پشت سیستم بشینم از کمر درد و پا درد   در اوج جونی (پیر شدیم رفت) باید اینطوری بشم بعد دیگه چی بشه . دو تا صندلی گذاشتم روبروی هم روی یکی میشینم اون یکی هم پاهام رو میذارم روش  


این کوچولو رو ببینید



« شاید سالها بعد در گذر از جاده ها بی تفاوت از کنار هم رد شویم و بگوییم این غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود »


بدرود.


سلاممم

خوبید ؟ بعد از چهار روز اومدم

این چند روز که خیلی خوب بود خوش گذشت اما حس نوشتن نبود.

امروز هم اومدم یکم گردگیری کنم بعد از چهار روز خاک گرفته


چند روز پیش توی ماشین داشتم می رفتم دانشگاه راننده رادیوی ماشین رو روشن کرد(یکی از شبکه های داخلی بود نمی دونم کدوم ) توی این یک ساعتی که من سوار ماشین بودم کل برنامه صدای مردم پخش می شد که از مشکلاتشون می گفتن کی میشه این مشکلات ما تموم بشه (حداقل کم بشه)


« ای امیدهای دورهٔ زندگی اگر شما نبودید و به روی این حیات پر از مصیبت تبسم نمی‌کردید، بشر چگونه زنده می‌ماند؟ »


دستی که گره گشای مردم باشد

آن روز که ما حسرت نان می خوردیم
سر در بر هم به زیر پر می بردیم
تا سیر شدیم جدا زهم گردیدیم
ای کاش که از گرسنگی می مردیم
ای کاش که دست ما سبب ساز شود
از سینه ی ما محبت ابراز شود
دستی که گره گشای مردم باشد
بهتر ز لبی که با دعا باز شود
...


پ.ن: الان که دارم این پست رو میزارم دفتر هم جلوم گذاشتم که درسام رو پاکنویس کنم همه کارهام رو با هم انجام می دم

موفق و پیروز باشید.

بدرود

سلاممم

خوب هستین؟ من که خوبم

امروز ساعت ۸  از خونه حرکت کردم ساعت ۹:۲۰ رسیدم به شهر محل تحصیل رفتم کتابفروشی کتاب ذخیره و بازیابی اطلاعات و ساختمان داده خریدم   حالا کی وقت میشه اینها رو بخونم خدا میدونه بعد رفتم دانشگاه کلاس ریاضی عمومی داشتیم همه در انتظار استاد توی کلاس  بودیم (اخه این استادمون اگه یک ثانیه بعد از خودش بیایم توی کلاس راهمون نمیده ما هم بچه های خوب !!!) بعد از چند دقیقه از قسمت آموزش یه نفر اومد گفت استاد نمیاد همه شروع کردن به دست و سوت   همه خوشحال به سمت خونه حرکت کردیم. راستی سه شنبه هم استاد نمیاد من مجبور نیستم ساعت ۴ صبح بیدار بشم   که ساعت ۷:۳۰ برسم دانشگاه چقدر خوبه!

اینم یه عکس جالب


پ.ن : هنوز در حال update برنامه های سیستم می باشم.

بدرود

کوچ از ویندوز

سلاممم

خوبید؟ من که به این حالتم می دونید چرا؟

گفتم  که میخوام سیستم رو فرمت کنم. سیستم عامل جدید نصب کردم سابایون( sabayon) یکی ازتوزیع های لینوکس هست که مبتنی بر جنتو می باشد. از زبان فارسی هم پشتیبانی نمی کنه. از دیشب تا حالا گرفتار برنامه هاش هستم  ببینم چطور میشه باهاشون کار کرد.  ویندوز هم دیگه نصب نکردم فعلا وارد دنیای opensource شدیم (خودم با سیستمم ) شدم مثل روزای اولی که کار با ویندوز رو یاد می گرفتم وقتی یه قسمت جدید رو یاد می گیرم اینجوری می شم . صبح زود بیدار شدم با شوق و ذوق فراوان که بیام از سایت سابایون کار با برنامه ها رو یاد بگیرم بعد از چند مین نت قطع شد. با پشتیبانی تماس گرفتم گفت پهنای باند تموم شده گفتم شارژ موقت واسم انجام بده. بعد از شارژ دیگه وصل نشد چند مین میرفتم درس میخوندم دوباره میومدم تنظیماتش رو انجام میدادم ولی فایده نداشت تا جایی که ساعت یک نشسته بودم روبروی سیستم و گریه می کردم مثل عاشقی که واسه دوری از معشوقش اشک میریزه مامانم وقتی دید گفت یکم تحمل کن درست میشه نباید گریه کنی واسه این چیزا که   من هم با همون حالت اشک و آه گفتم مامان من تحمل هر چیزی رو دارم الا قطعی اینترنت الان که یادم میاد خندم میگیره از خودم

خلاصه اینقدر این تنظیمات رو دستکاری کردم تا بالاخره موفق شدم

اینم از روز تعطیل من

پیام آموزشی :۱. لینوکس نصب کنید وارد دنیای متن باز بشید

               ۲. خواستن توانستن است (واسه رسیدن به خواسته هاتون از هیچ تلاشی دریغ نکنید )

موفق باشید

بدرود

سلاممممم بعد از دو روز اومدم (قول داده بودم هر روز بیام )

خوبید؟ خوش میگذره؟ من که از این دو روز هیچی نفهمیدم فقط گذشت رفتم دانشگاه تا میرسیدم از خستگی خواب بودم (البته از نت که نمیشه گذشت بعد از وبگردی می خوابیدم ولی وقت واسه نوشتن پست نداشتم)

این روزا خیلی گرفتارم پروژه های درسیم رو هنوز کامل نکردم

خوندن PHP رو شروع کردم یه کار مثبت اونم توی ماشین چون دو ساعت از وقتم رو توی راه دانشگاه به خونه هستم وگرنه همین هم شروع نمی شد.

امروز هم یکم از کارام رو انجام دادم اومدم.

چند وقته می خوام سیستم رو فرمت کنم ولی نمیشه حالا دارم فایلهام رو کپی می کنم روی لپ تاپ تا چند مین دیگه سیستم فرمت میشه  

امروز ظهر خیلی خسته و ناراحت بودم حوصله هیچ کاری رو نداشتم

ولی الان خیلی خوبم چقدر خوبه که زود میتونم همه چیز رو فراموش کنم

 تا یکشنبه بیکارم به درسام می رسم میام اینجا خیلی خوشحالم

موفق و پیروز باشید

بدرود